فروید صحنه ی روان آدمی را عرصه ی کشاکش دو غریزه ی اساسی به نام شور زندگی یا اروس و شور مرگ یا تاناتوس می داند. اما غریزه ی مرگ که نشانگر تمایلات ددانه و بهیمانه ی آدمی است همواره بر غریزه ی زندگی که بیان کننده ی عشق به زندگی و مهر و محبت و زندگی دوستی است غلبه دارد و هرچه  تمدن پیشتر برود این غلبه بیشتر خواهد شد. نسبت افراد نا متعارف نیز بستگی دارد به زیادگی و پیشرفت غریزه ی مرگ، پس براین مقیاس روز به روز به شمار افراد نا متعارف افزوده میگردد. 

در این مورد همانگونه که اشتکل نیز هم رای است، دال بی یز نیز می گوید، به طور کلی فرد متعارف، وجود خارجی ندارد، بلکه تمامی افراد هرکدام به شکلی نامتعارف هستند، بدین گونه که بایستی با رعایت نسبیت این دو درجه را در افراد بسنجیم. 

انحراف در اغلب مردم جنبه ی خفیف و ملایم خود را دارد، در صورتی که افرادی کم گرفتار نوع حاد انحراف می گردندو به جنبه ی فسادی آن باز می رسند و همین دسته اند که بیماران روحی را که بایستی مورد درمان قرار گیرند تشکیل می دهند. 

 

سه رساله در باب میل جنسی_زیگموند فروید


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها